گرگ وال استریت اثر مارتین اسکورسیزی تصویری کمدی تاریک از لذت گرایی و حرص وال استریت است که در زمره بزرگترین آثار استاد در دهه گذشته قرار میگیرد. اسکورسیزی به وضوح در تبدیل داستانهای واقعی به فیلم برتر است، که با جدیدترین اکرانش، قاتلان ماه گل، دیده شده است. مانند همه فیلمهای مبتنی بر داستانهای واقعی، گرگ وال استریت با زندگی و جنایات جردن بلفور سروکار دارد.
با این حال، به طور کلی، فیلم دقیق ساخته شده است و مطمئنا حقایق زیربنایی خاطرات بلفورت در سال ۲۰۰۷ را که منبع اصلی فیلم بود، منتقل میکند. اگرچه فیلم سه ساعت طول میکشد، اما برخی از جزئیات و داستانهای فرعی جالب نتوانستند قسمت نهایی را به درستی اجرا کنند. همانطور که داستانهای واقعی برخی از شخصیتهای اصلی فیلم را بررسی میکنیم، خواهیم دید که فیلم اسکورسیزی کجا از حقیقت منحرف شده است.
جردن بلفورت واقعی کیست؟
داستان کلی جردن بلفورت (لئوناردو دی کاپریو) و شرکت کارگزاری او Stratton Oakmont، همانطور که در فیلم اسکورسیزی ارائه شده است، واقعی است. بلفورت احتمالا صدها قانون را در هر زمان نقض میکرد که بیشتر آنها شامل کلاهبرداری از سهامداران و دستکاری سهام دهها شرکت بود. او بچههای جوان و عمدتا طبقه کارگر را از لانگ آیلند برای کار در استراتن استخدام کرد. به آنها آموزش داده شد که مشتریان خود را به خرید سهام بیارزش فریب دهند.
در حالی که همه اینها در زندگی حرفهای او اتفاق میافتاد، زندگی شخصی بلفورت، گرگ وال استریت، با اعتیاد به مواد غیرقانونی متعدد، در درجه اول کوکائین و کوآلودز مواجه بود. او با زنی به نام دوشس بیریج که مارگو رابی در این فیلم بازی میکرد به همسر اول خود خیانت کرد. او بعدا با دوشس ازدواج کرد و آنها یک رابطه پر سر و صدا پر از فریب و سوء استفاده داشتند که به طلاق ختم شد. سرانجام بلفورت توسط اف بیآی دستگیر شد و پس از گذراندن ۲۲ ماه در زندان فدرال، نویسنده و سخنران انگیزشی شد. اولین خاطرات او، گرگ وال استریت، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
شاید بزرگترین شگفتی که در خاطرات گرگ وال استریت یافت میشود این است که بیشتر آنچه در فیلم به تصویر کشیده شده است، حداقل بر اساس بهترین خاطره بلفورت، حقیقت دارد. مقادیر فراوان مواد مخدر و جنایتهای افسارگسیخته، همه به دقت به تصویر کشیده شدهاند. بسیاری از صحنههای ظالمانهتر فیلم، مانند زمانی که یک کارمند زن سرش را به قیمت ۱۰۰۰۰ دلار تراشیده است، واقعی است. استراتن اوکمونت بدنام بود، اما بسیاری از این تباهی از موسسات مالی موجود الهام گرفته شده بود، برخی از آنها معتبر و برخی دیگر بسیار کمتر.
اگرچه همه «گرگ وال استریت» دقیق نیست
یکی از جنبههای فیلم گرگ وال استریت که طرز فکر و دیدگاه بلفورت را به درستی منتقل میکند، استفاده مکرر آن از روایتهای شکستن دیوار چهارم است که در آن بلفورت مستقیما با دوربین یا مخاطب صحبت میکند. در تلاشی برای اینکه بلفورت کمی دیوانهتر از شخصیت روی پردهاش به نظر برسد، باید اشاره کرد که علیرغم اینکه فیلم، کمردردهای او را به عنوان دلیلی برای عادت به مصرف مواد مخدر خود را نشان میدهد، بلفورت واقعا مشکلات کمر ثابتی داشت، که به چندین عمل جراحی نیاز داشت.
او اغلب از مشکلات سلامتی خود به عنوان بهانهای جزئی برای سوء استفاده از مواد مختلف استفاده میکند، اما فیلم اتکای او به داروها را برای کاهش درد مزمن خود کم رنگ میکند. بلفورت همچنین به اندازه کافی بیپروا یا احمق نبود که برای رشوه دادن به یک مامور اف بیآی، همانطور که در فیلم نشان داده شده است، تلاش کند. بلفورت حتی تا زمانی که دستگیر شد هرگز با مامور اف بیآی که او را تعقیب میکرد تعامل نداشت.
یکی از لحظات دراماتیک فیلم که فقط تا حدی درست است، زمانی است که بلفورت برای کارمندانش سخنرانی میکند و به آنها اطلاع میدهد که از رهبری کنارهگیری میکند و افسار را به شخصیت جونا هیل دانی میسپارد. سپس در اواسط سخنرانی، تصمیم میگیرد مسیر خود را برعکس کند و فریاد میزند: “من نمیروم لعنتی!” با تشویقهای هیجان انگیز در واقع، بلفورت کنارهگیری کرد، اما در سخنرانیاش بهشدت به این نکته اشاره کرد که با نصیحت کردن، همچنان استراتن را از حاشیه اداره میکند. البته، هنگامی که بلفورت کنترل خود را رها کرد، استراتن به سمت مارپیچ رو به پایین رفت که هرگز از آن خلاص نشد.
دانی آزوف بر اساس شخصیت دانی پوروش ساخته شده است
دانی آزوف بر اساس یک شخص واقعی به نام دانی پوروش در گرگ وال استریت است که دست راست بلفورت در Stratton و ظاهرا یک معتاد خارج از کنترل بود. پوروش از طریق همسرش به بلفورت معرفی شد. او همانطور که فیلم را به تصویر میکشد، فروشنده مبلمان کودک بود که با دیدن یکی از فیشهای حقوق بلفورت، شغل خود را رها کرد و برای بلفورت کار کرد.
اگرچه این فیلم دانی را به تصویر میکشد که پس از خفگی براثر غذا توسط بلفورت احیا میشد، اما در واقع این یکی دیگر از دوستان بلفورت بود که وقتی بلفورت CPR را روی او انجام داد، جانش نجات یافت. همچنین زمانی که قایق تفریحی بلفورت براثر طوفان در حال غرق شدن بود، دانی آنجا نبود (این گروه دیگری از دوستان بود که همگی توسط گارد ساحلی ایتالیا نجات یافتند). پس از افشای نقشههای استراتون توسط اف بیآی، او ۲۰ ماه را در زندان گذراند.
استیو مدن چه کسی بود؟
استیو مدن (جیک هافمن) در گرگ وال استریت، طراح کفش معروف، از دوران کودکی با دنی پورش دوست بود و به بیقانونی دوست قدیمیاش کشیده شد (مدن در نهایت به ۴۱ ماه زندان محکوم شد). در حالی که مدن نقش کوتاهی نسبتا سریعی در فیلم گرگ وال استریت دارد، او در خاطرات بلفورت بسیار بزرگتر به نظر میرسد. مدن در واقع از نظر شخصی و حرفهای به بلفورت بیشتر از پوروش نزدیک بود. به گفته بلفورت، مدن حتی پیشنهاد داد که شرکت کفش خود را با تمرکز مدن روی طراحی کفش و بلفورت بر روی تولید و توزیع تجارت بلفورت اداره کند. بعد از ترک استراتن، بلفورت مدتی برای مدن کار کرد تا اینکه رابطه آنها تیره شد. سپس مدن به دستکاری سهام، پولشویی و کلاهبرداری اوراق بهادار محکوم شد.
نقش بو دیتل چه بود؟
بو دیتل در گرگ وال استریت یک محقق خصوصی و نامزد سابق شهرداری نیویورک با سابقه طولانی حضور در فیلمهای اسکورسیزی است. باور کنید یا نه، دیتل در واقع بلفورت را میشناخت و او را به خاطر ایجاد مشکل در افبیآی سرزنش کرد. دیتل همچنین بلفورت را به یک مامور افبیآی معرفی کرد، اطلاعاتی درباره تحقیقات افبیآی در مورد استراتن اوکمونت به دست آورد و به اعضای اوباش و سایر اغتشاشگران از ایجاد هرگونه مشکل در شرکت بلفورت کمک کرد.
تامی چونگ با جردن بلفورت در زندان هم سلولی بود
شاید عجیبترین واقعیت در مورد گرگ وال استریت این باشد که هم سلولی بلفورت در زندان کسی نبود جز تامی چونگ، سنگ نگار و بازیگر افسانهای. بلفورت در مصاحبهای با مجله نیویورک، چانگ را الهام بخش او برای نوشتن خاطرات دانست.